شعارهای معترضان ساختارشکنانه است اما با یک جنبش فرهنگی روبروییم | این جنبش ماهیت انقلابی ندارند | خواستههای اصلی اصلاح گرایانه است
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۲۹۲۸۵
به گزارش همشهری آنلاین، با گذشت بیش از دو ماه از آغاز ناآرامیها در کشور، بسیاری از کارشناسان بر تفاوتهای جدی این جنبش با جریانهای اعتراضی گذشته در کشور اذعان دارند. دکتر محمدحسین پناهی استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی توضیحاتی در این زمینه داده است که در زیر میخوانید:
* بررسی شعارها در شناخت هویت و ویژگیهای انقلابها و همچنین جنبشهای اجتماعی نقش محوری دارد و معمولا میتوان آنها را در سه بخش دسته بندی کرد؛ بخش اول، شناخت معترضان از وضع موجود را نشان میدهد، معمولا معترضان نقاط منفی و غیرقابل تحمل وضع موجود را در شعارهایی با واژهها و احساسات منفی توصیف و وضع موجود را آن گونه که میبینند، معرفی میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* برجستگی شعارها، بستگی به تعداد و تکرار و شدت جهتگیری آنها دارد، پس هر چه یک مفهوم با مضامین بیشتر تکرار شود، نشانگر برجستگی آن موضوع برای شعاردهندگان است. درباره وضع موجود، به نظر میرسد برجستهترین مطلب، عدم توجه مسئولان به خواستهها و مطالبات نسل جوان است که به اشکال مختلف مثل نفی اقتدارگرایی، خشونت و ستمگری در شعارها دیده میشود و روشن میکند این مسائل برای آنها درباره وضع موجود مهم است و آنها را محکوم میکنند. درباره وضع آرمانی شعار «زن، زندگی، آزادی» که مدام تکرار شده است، تعریف معترضان از وضع مطلوب است؛ یعنی خواهان زندگی آزادانه بر اساس خواسته خودشان هستند، به طوری که زنان با مردان از حقوق برابر برخوردار باشند و هم مردان و زنان صاحب حق انتخاب و حقوق شهروندی باشند.
* درباره چگونگی رسیدن به وضع مطلوب، نفی جمهوری اسلامی و طبقه حاکم آن که روحانیت است، در شعارهای معترضان برجسته و روی آن تکیه شده و به عنوان راهبرد حرکت آنان تلقی میشود؛ بسیج و سپاه هم به عنوان مدافعان سیستم محکوم میشوند، چرا که از نگاه معترضان، آنها موانع رسیدن به وضع مطلوب تلقی میشوند.
* {با توجه به این که تاکتیک این جنبش نفی جمهوری اسلامی است، میتوان نتیجه گرفت که معترضین از اصلاح در جامعه ناامید شدهاند؟} اتفاقا برعکس. در واقع این جنبش را جنبشی فرهنگی سیاسی میتوان تلقی کرد. خواستههای اصلی اینها اصلاح گرایانه است و اگر ببینند امکان تحقق خواسته آنها از طریق مسالمت آمیز وجود دارد، آن را دنبال میکنند. اما با توجه به موانع پیش رو و عدم انعطافپذیری که در نظام سیاسی میبینند، متوجه مانع اصلی رسیدن به اهداف خود میشوند.
* ماهیت این جنبش از نظر جامعهشناسی، «جنبش اجتماعی جدید» است. جنبشهای اجتماعی جدید ماهیت فرهنگی دارند و نمیتوانند انقلابی باشند، هدف آنها رسیدن به برخی اهداف فرهنگی است و اهداف اصلی آنها هم در آن قرار میگیرد، اما وقتی در مقابل مانعی میبینند که آنها را از هدف باز میدارد، در جهت نفی آن مانع اقدام میکنند. از این رو شعارهای ساختارشکنانه در این اعتراضات، شعارهای تبعی هستند. به عنوان نمونه، در شعارهای آنها نمیبینید چه نوع نظام سیاسی را میخواهند، چون هدف اصلی آنها رسیدن به خواستههای فرهنگی است.
* {رویکرد اصلی این جنبش را فرهنگی، سیاسی یا اقتصادی میبینید؟} فرهنگی میبینم. چرا که جنبش انقلابی رهبر و ایدئولوژی و سازمان میخواهد، اما این جنبش چنین مواردی ندارد. این جنبشهای اجتماعی ماهیت انقلابی ندارند؛ با این شیوه در ایران و کشورهای دیگر، نه انقلاب میشود، نه نظامی را میشود سرنگون کرد. شعار «زن، زندگی، آزادی» هم ماهیت فرهنگی دارد، شعار سیاسی نیست و هدف و آرمان واقعی اینها در این تبلور مییابد که ما زندگی، سبک زندگی و پوششمان را میخواهیم خودمان انتخاب کنیم و اینها به ما تحمیل نشود. زنان هم چون در این سالها تحصیلات، تخصص و مهارت بالایی برابر با مردان یافتهاند، حقوق شهروندی برابر میخواهند، اما وقتی نظام سیاسی مقابلشان سد میشود و هیچ انعطافی نشان نمیدهد، طبعا این جنبشها برای رفع مانع، گرایش به سیاسی شدن و شعارهای ساختارشکنانه پیدا میکنند.
* به همین علت این جنبشها خشونتآمیز نیستند، یعنی تا وقتی نظام سیاسی مقابل آنها خشونت به خرج ندهد، خودشان بی مقدمه دست به خشونت نمیزنند. البته باید توجه داشته باشیم در کشورهایی مثل ایران عوامل خارجی هم در چنین مقاطعی به دنبال بهره برداری و به خشونت کشاندن و رادیکال کردن این گونه اعتراضات میآیند. این جنبشها وقتی سیاسی میشوند که نظام سیاسی به سرکوب بپردازد و شعارهای سیاسی آنها تبعی است.
* به نظر شعارها ابتدا با رویکرد فرهنگی، اجتماعی، قومی آغاز شده است و در ادامه، رفته رفته سیاسیتر شده و با برخورد انجام شده، خشونت و رادیکالیسم در آنها افزایش یافته است.
* ابتدا شعارها مسالمت آمیز و غیرخشن و فاقد کلمات رکیک هستند، اما وقتی موانع را جدی میبینند و مورد برخورد قرار میگیرند، رفته رفته خشم و نفرت بیشتری را مقابل برخورد میبینیم و این خشم زمینه ورود کلمات رکیک را هم فراهم میکند. به عبارت دیگر، فحشها نشان دهنده میزان خشم و عصبانیت معترضین است. البته یک نکته مهم را هم باید اضافه کنم: متاسفانه در تحولات کشور در روابط نسلهای اخیر، مفاهیم بیادبانه و رکیک عادیسازی شده و در روابط جوانان و نوجوانان بسیار به کار برده میشود. قبح به کار بردن آنها از بین رفته است و این در خرده فرهنگ جوانان و نوجوانان دیده میشود و زمینه استفاده از این عبارات در شعارها هم ایجاد میشود.
* هم شعارهای این اعتراضات و هم شعارهای انقلاب در همان قالب سه بخشی قرار میگیرند و با هم قابل مقایسه هستند. شعارهایی که وضع موجود را دارای اقتدارگرایی و تبعیض میبیند و مجموعه این شعارها در قالب کلی که شعارهای انقلاب ۵۷ تحلیل میشود هم قابل مقایسه است.
* امروزه در جوامع دنیا نظیر جوامع غربی این نوع جنبشهای جدید، کاملا عادی است و جامعه میتواند در مسیر حل مشکلات خود از آنها سود هم ببرد. در جاهایی باید توجه شود نسل جوان خواستههایی دارند تا جامعه را در جهت خواستههای خود پیش ببرند، برای همین در جوامع، این جنبشهای اجتماعی شبکهای شکل میگیرد و تلاش میشود سیاستگذاران و مسئولان توجه کنند و تا حد ممکن با خواستهها کنار بیایند. اینها مکانیزمهای جدید اصلاح نظامهای اجتماعی هستند و انواع اینها وجود دارد. اینها غیرعادی نیستند و انواع مختلفشان را در جوامع میبینیم و خواهیم دید. در جامعه ما هم جنبشهای حقوق زنان، کارگری و.. وجود دارند و مکانیسمهای اصلاح و تغییر و تحول جامعه تلقی میشوند. باید برخورد مناسب با این موقعیت با آنها شود و نباید تنها چاره را در جمع کردن خشونت آمیز آنها دید، بلکه باید خواستها فهمیده شده و در مسیر مناسبی مورد توجه قرار گیرد.
کد خبر 725530 برچسبها اغتشاش خبر ویژه اعتراض - تجمع - تحصنمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: اغتشاش خبر ویژه اعتراض تجمع تحصن جنبش های اجتماعی وضع موجود جنبش ها نظام سیاسی وضع مطلوب خواسته ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۲۹۲۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری
عباس عبدی در واکنش به اظهارات جنجال برانگیز مهدی نصیری گفت: مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به گزارش خبرآنلاین، ادعاهای اخیر مهدی نصیری در گفتوگو با بیبیسی که خواستار آن شده بود اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کنند، با واکنشهایی همراه شده است. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند.
عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح طلب، ضمن آنکه تاکید دارد «براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست»، میگوید؛ «مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.»
عبدی به سکوت اصولگرایان نیز کنایه میزند و میگوید؛ «واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند اما…»
مشروح گفتگوی عباس عبدی را بخوانید؛
آقای عبدی! پس از گفتگوی آقای نصیری با بیبیسی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاحطلبان داخلی مطرح شد، تحلیل شما چیست؟
واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کردهاند. ولی چون نمیخواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان میکنند موضعگیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاحطلبان انداختهاند.
عبور نصیری از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون به سرعت رخ نداده استفکر میکنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهیالیه حکومت را تا منتهیالیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.
واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفتهاند.
علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بیصداقتی یا توطئهچینی و دودوزهبازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه میکنند و میگویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی میشوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.
دربارهعدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکتهای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیضها و بیعدالتیهای رفتاری جاری است که موجب میشود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای انتقاد از حجاب اجباری چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همینگونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.
فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟
ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟
پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگیها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرفهای خودشان را میزنند ولی در سطح همکاری بعید میدانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.
براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیستبه عنوان آخرین سوال فکر میکنید ایده او برای کسانی جذاب است؟
دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایدهها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرفها را دیگرانی هم در خارج زدهاند ولی بسرعت به حاشیه رفتهاند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف میزد، قدری از این فضا بهرهمند میشوند.
به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی ارادههای افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست.
فارغ از این که با کدامیک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواستهاند تحت عنوان تحولخواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحولخواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم میتواند شامل اصلاحطلب شود و هم برانداز. در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.